استارت ماشین را که میزنی ابتدا باید از شرّ چاله و چوله های حاصل حفاری پر نشده و یا پرشده نشست کرده ادارات گاز، آب و فاضلاب، مخابرات و شخص محترم شهرداری خلاص شوی!

اما این اول ماجراست همین که می‌خواهی خودت، اتاق و جلوبندی زوار در رفته ماشینت نفس راحتی بکشد یک سمت ماشین از زمین کنده می شود و محکم به کف آسفالت کم قیر شهرت بوسه می زند! از شدت ضربه جای کلیه های چپ و راستت عوض می شود بله شما از روی درپوش چدنی فاضلاب وسط خیابان که نیم متر بالاتر از صفر آسفالت خیابان قرار دارد و دزدان محترم فراموش کرده‌اند آن را بدزدند یک پرش سه امتیازی با سمت راست خودروی خود انجام داده اید ((پرشی مناسب اما باید بر روی فرود هایتان بیشتر تمرین کنید))

هنوز پشت فرمان ابراز عشق و محبتت به مسئولین و بانیان چاله چوله ها و قارچ های وسط خیابان تمام نشده که سرت چو تیری که از کمان رها شده به خال سیاه وسط سقف ماشینت می چسبد!

ضربه ای که باعث معنوی شدن فضای ماشین می شود چون لحظه برخورد سر راننده و مسافران به سقف اتاق ماشین همزمان است با ذکر نام یکی از ائمه (( در آذربایجان به دلیل عشق مردم این منطقه به حضرت عباس)) #یا_ابوالفضل بسیار پر کار برد است.

بله شما اولین خاکریز آسفالتی به ارتفاع نیم متر و طول دو و نیم متری وسط خیابان را که مش #ممد از مازاد آسفالت و قیر پشت بام منزلش وسط خیابان اصلی احداث کرده را با عنایت خاص ائمه اطهار و آمادگی جسمانی و فیزیکی مناسب خود رد کرده اید. و این ماجرای از چاله به سرعت‌گیر و از سرعت‌گیر به چاله تا رسیدن شما به مقصد در بازه های زمانی منظمی تکرار می شود!

به راستی دیگر نمی شود در اورمیه رانندگی کرد به اسم مسیر ها آسفالت هستند اما در عمل معابر . خیابان های ما بیشتر شبیه راه های روستایی و میدان موانع است که از تلاقی آسفالت بی کیفیت،چاله و سرعت‌گیر های بی شمار و غیر اصولی حاصل شده است.